ساعت و تاريخ

پرچم ایرانفارسی | Arabic | English امام شناسی و عاشورا :: چهل سال از همبستگی و اتحاد برای داشتن انقلاب می گذرد.

۱۶ مطلب با موضوع «امام شناسی و عاشورا» ثبت شده است


 

علاقه‌مندی امام حسین علیه‌السلام به قرآن را باید به عشق و خودباختگی تعبیر کرد:

اشهد أنّک قد أقمت الصّلاة و آتیت الزّکاة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و تلوت الکتاب حقّ تلاوته (مفاتیح الجنان، زیارت امام حسین علیه‌السلام در شب قدر)شهادت می‌دهم که تو نماز را به پاداشتی و زکات را ادا نمودی و امر به معروف و نهی از منکر کردی و کتاب خدا را تلاوت فرمودی آن‌گونه که شایسته تلاوت بود.

این جمله پیام‌هایی دارد: امام حسین علیه‌السلام قرآن را آن‌گونه که، شایسته آن بود تلاوت کرد، او بسیار تلاوت قرآن می‌کرد، و اوقاتی را در تلاوت قرآن کریم می‌گذرانید، و کتاب خدا را با توجه بسیار و خضوع و خشوع کامل و تمام، تلاوت می‌فرمود.
سپاه وحشت

شب با طلوع ستاره سرخی از غروب , دامنش رابر صحرا گستردانده بود. لشکر خسته, بعد از چند ساعت حرکت از کربلا , اطراق کرده بود. عمر سعد , شمر ابن ذلجوشن , حجّار ابن ابحر , حصین ابن نمیر و عمر ابن حجاج گرد آتشی نشسته  وبه پشتی های زربفت  تکیه داده بودند در حالی که طبقی از سیب و انگور روبرویشن نهاده شده بود.حجّار به نگهبان گفت:

های سرباز!پس کو بریان شتر؟ مگر نمیدانی شکم جنگجویان تاب گرسنگی ندارد؟

ابن نمیر گفت:شکم تو با یک شتر سالم هم پر نمی شود.(قهقهه زد)

 


 اهمیت اربعین از کجاست ؟ صرف اینکه چهل روز از شهادت شهید می گذرد ، چه خصوصیتی دارد ؟ اربعین خصوصیتش به خاطر این است که در اربعین حسینی یاد شهادت حسین زنده شد و این چیز بسیار مهمی است .
شما فرض کنید اگر این شهادت عظیم در تاریخ اتفاق می افتاد یعنی حسین بن علی و بقیه شهیدان در کربلا شهید می شدند ، اما بنی امیه موفق می شدند همانطور که خود حسین را و یاران عزیزش را از صفحه روزگار برافکندند و جسم پاکشان را در زیر خاک پنهان کردند ، یاد آنها را هم از خاطره نسل بشر در آن روز و روزهای بعد محو کنند .
ببینید در این صورت آیا این شهادت فایده ای برای عالم اسلام داشت؟ یا اگر هم برای آن روز یک اثری می گذاشت ، آیا این خاطره در تاریخ هم ، برای نسلهای بعد هم ، برای گرفتاریها و سیاهی ها و تاریکی ها و یزیدیهای دوران آینده تاریخ هم اثری روشنگر و افشا کننده داشت ؟
اگر حسین شهید می شد ، اما مردم آن روز و مردم نسلهای بعد نمی فهمیدند که حسین شهید شده ، آیا این خاطره چه اثری و چه نقشی می توانست در رشد و سازندگی و هدایت و برانگیزانندگی ملتها و اجتماعات و تاریخ بگذارد ؟


«و لا جعل الله آخر العهد منّی لزیارتکم»
شاید این سخن , برداشتی شخصی و ذوقی باشد .ماه صفر و اربعین حسین بن علی(ع) که  پشت سر گذارده می شود, به ماه ربیع الاول و آغاز امامت حضرت ولیّ عصر (ع) وارد می شویم, گویا پیوندی میان آخرین فصل عزاداری , آغاز عصر زیارت ابا عبد الله (ع) و «ماه ریبع» وجود دارد. در این خطاب به امام زمان (ع) می خوانیم:
« السلام علی ربیع الانام و نصره الایام؛ سلام بر بهار آفرید ها و روشنی بخش روزگارانم»
با «اربعین»زائر به آغاز امامت حضرت ولی ّ عصر (ع) متصل می شود تا جریات «عاشورا» و قیام  نا تمام به جریات تمام کننده و نتیجه بخش نهایی قیام حضرت صاحب الزّمان عجّل الله تعالی فرجه , پیوند بخورد؛ چنان که عرض کردم این سخن ممکن است دریافتی و تأویلی شخصی باشد.
تمامی همّت بنی امیّه و دشمنان ادیان و انسان , مصروف آن شد تا ماجرای رفته  بر امام حسین (ع) و خاندان مطهّرش , در «کربلا» و در سال61 ه.ق مدفون شود؛ در حالی که حضرات معصومان:تلاش داشتند از طریق احیا و حفظ سنّت عزاداری  و به ویژه ایّام «محرم» و « صفر» , «عاشورا» و موضوع قیام امام حسین (ع) را از سال 61 ه.ق و صحن «کربلا» خارج کنند و در عرصۀ تاریخ جاری و ساری کنند و از این طریق , امام حسین (ع) و تبع آن حسین زمان(ع) شناسایی شود.

واژه ی تعزیه در میان شیعیان ایران و مسلمانان شیعه مذهبی که در سرزمین های میان رودان (بین النهرین) و شبه قاره ی هند و افغانستان زندگی می کنند معانی و مفاهیم گوناگون د ارد:عزا وسوگ مجلس عزاداری و روضه خوانی و نوحه سرایی در مرگ و شهادت امامان , به خصوص نوحه خوانی در شهادت سید الشهدا امام حسین(ع),  همدردی با مصیبت دیدگان و تسلی و سرسلامت دادن به بازماندگان از دست رفتگان از جمله معانی و مفاهیم کلی و عام این  کلمه است : از معانی و مفاهیم خاص تعزیه , یکی از اطلاع تعزیه به نمایشی از جمله معانی و مفاهیم کلی و عام این کلمه است . ازمعانی و مفهایم خاص تعزیه , یکی از اطلاق تعزیه به نمایشی از واقعه های تاریخی – مذهبی مصائب و شهادت امامان,به ویژه شهادت امام حسین(ع), و یاران او در واقعه ی کربلا و دیگر اطلاق آن به تابوت یا انگاره ای از گوه و ضریح شهیدان و امام حسین (ع) است.



محتواى نوشتار حاضر به برخى از مؤلفه ‏ها و آموزه‏ هاى اخلاقى و عرفانى پرداخته است و موارد و مصادیق منتخب به جهت تاکید آن امام همام و کاربردى بودن آن مى‏ باشد . نخست‏ سعى شده تا ماهیت و جایگاه انسان در نظام تکوین مشخص شده، سپس اوصافى که از منظر اولیاى دین مى‏ تواند او را به جایگاه حقیقى خویش قرار دهد مورد بررسى قرار گرفته است . مفهوم زهد، راضى بودن به رضاى حق، معناى خوف، توکل، صبر و استقامت، غیبت و آثار زیان بار فردى و اجتماعى آن از جمله این اوصاف و مؤلفه ‏ها مى‏ باشد .

مقوله اخلاق و عرفان از غنى ‏ترین مفاهیمى است که در فرهنگ دینى ما متجلى است . نماد اخلاق قیم‏ ترین حلقه‏ اى است که نگین عرفان آن را مزین ساخته است .

ارباب فضیلت و صاحبان کرامت در سیره علمى و عملى خود، به اثبات رسانده‏ اند که حیات انسانى در سایه ارزشهاى دینى و عرفان نظرى و عملى مقدور است و تا خلعت عرفان و رداى سیرت کریمان بر اندام آدمى آراسته نگردد و این موجود، متخلق به اخلاق الهى نشود، هر گونه ارزش و کرامت انسانى در حیات فردى و اجتماعى، متاعى گمشده است . انسان با ارزش‏هاى اخلاقى از حیات بدوى به حیات طیب گام بر مى ‏دارد و با عرفان و معرفت مراحل کمال را طى مى ‏کند .

مقدمه
چرایی قیام عاشورا، از پگاه شکل گیری این نهضت سترگ، توجه دانشمندان و احیاگران دینی و مصلحان سیاسی و اجتماعی را به خود معطوف ساخته و در شمار مهم ترین پروژه های پژوهشی تحلیلگران و ژرف اندیشان قرار گرفته است .
این رخداد از جهت انگیزه، ابزارها و شیوه های به کار گرفته شده در آن، به موضوعی جاودانه برای نظریه پردازی مبدل گشته و در طول تاریخ انسان های حقیقت جو و ژرف اندیش را به کشف ناگفته های خود فرا خوانده است تا با توجه به توان علمی و ذوق سلیم خویش به تحقیق در این رویداد پردازند و به نتایجی تازه دست یابند .
از گذشته های دور کارهای نسبتا بزرگ و جالب و آثار تقریبا قابل قبولی درباره قیام عاشورا عرضه شده است; اما این به معنای پایان کار نیست . حادثه کربلا چون سلسله کوه هایی است که حوادث بسیار پشت آن قرار گرفته، از دیدرس انسان های عادی دور مانده است . باز شناخت همه دیدگاه ها درباره این قیام جاودانه فرصتی فراتر از یک مقاله می جوید .
از این رو، نوشتار حاضر به ذکر برجسته ترین نظریه ها که عمدتا در چند دهه اخیر ارائه شده، می پردازد . نگارنده در میان این رهیافت ها «انجام تکلیف دینی و تحقق وظیفه شرعی » (نظریه ۱۱) را زاویه نگاه خود به قله بلند عاشورا دانسته، مهم ترین رهیافت ها درباره نهضت عاشورا عبارت است از:

حکمتها و عبرتها
در نهضت حسینی از آغاز تا فرجام، یعنی از هدایت نخستین واکنش های شیعیان در برابر ستمگری حکومت معاویة بن ابی سفیان تا عصر عاشورای سال 61 هجری که به شهادت آن حضرت و خویشاوندان و یاران وی انجامید، حکمت ها و عبرت های بسیاری نهفته است که اگر به دقت در آن ها نگریسته شود می تواند چونان چراغ پرفروغی روشنگر راه انسان ها باشد.
حفظ وحدت رهبری
نخستین درسی که از نهضت حسینی می توان آموخت، تلاش برای حفظ وحدت رهبری و پیشگیری از ایجاد تجزیه در امامت و مدیریت جامعه اسلامی است. آن گونه که در کتاب های تاریخی ثبت شده است، امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام از جهت سن و سال با هم تفاوت اندکی داشتند و از سایر جهات با هم برابری می نموند، اما هنگامی که پس از شهادت امیر مؤمنان علی علیه السلام امامت به امام حسن علیه السلام تعلق یافت، حسین علیه السلام نه به عنوان برادر بلکه به عنوان پیروی صادق، رهبری امام حسن علیه السلام را ارج می نهاد و از حرکت های اصلاح طلبانه وی حمایت می کرد.


درسهای عاشورا - حُسن معاشرت
یاقوت مستعصمی از اَنَس روایت می‌ کند که در خدمت امام حسین ‌‏علیه ‌السلام‏ بودم؛ کنیزکی دسته گلی برای آن حضرت آورد. امام حسین ‌‏علیه ‌السلام‏ فرمود: اَنْتِ حُرَّةٌ لِوَجْهِ اللهِ تَعالى تو برای خدا آزادی.
احادیث

 قَالَ الصَّادِقُ ‌علیه ‌السلام: یَا شِیعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ، اعْلَمُوا أَنَّهُ لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یَمْلِکْ نَفْسَهُ عِنْدَ غَضَبِهِ، وَ مَنْ لَمْ یُحْسِنْ صُحْبَةَ مَنْ صَحِبَهُ، وَ مُخَالَقَةَ مَنْ خَالَقَهُ، وَ مُرَافَقَةَ مَنْ رَافَقَهُ، وَ مُجَاوَرَةَ مَنْ جَاوَرَهُ، وَ مُمَالَحَةَ مَنْ مَالَحَهُ.

قَالَ الصَّادِقُ‌ علیه ‌السلام فِی قَوْلِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ: «إِنّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ»، کَانَ یُوَسِّعُ الْمَجْلِسَ، وَ یَسْتَقْرِضُ لِلْمُحْتَاجِ، وَ یُعِینُ الضَّعِیفَ.

قَالَ البَاقِرُ‌ علیه ‌السلام: عَظِّمُوا أَصْحَابَکُمْ وَ وَقِّرُوهُمْ، وَ لَایَتَهَجَّمْ بَعْضُکُمْ عَلى بَعْضٍ، وَ لَاتَضَارُّوا، وَ لَاتَحَاسَدُوا، وَ إِیَّاکُمْ وَ الْبُخْلَ، کُونُوا عِبَادَ الله الْمُخْلَصِینَ.
عذرپذیری امام حسین‌ علیه ‌السلام
 امام حسین ‌‏علیه ‌السلام‏ در آداب اجتماعی و حسن معاشرت با دور و نزدیک، بلند پایه و بی‏ نظیر بود. خصال آن حضرت، سرشار از عفو و گذشت است.



کسانی ندای حسین را لبیک می‌گویند و می‌توانند «فَیَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ مَعَکُم»[1] را آرزو کنند، که امروز در صحنه باشند. «کُلّ یَوْمٍ عاشُورا»؛ هر روز عاشوراست و هر روز، صف‌بندی حق و باطل؛ در گفته ها، نوشته ها و رفتارها، ... . همه و همه؛ چه خوب و چه بد، هر دو خریدارانی دارند. دنیا مزرعه است و محل تجارت و کسانی به فوز و سعادت می‌رسند که خوب زندگی کنند. «کَما تَعیشُونَ، تَمُوتُون»[2]؛ هر گونه که زندگی می‌کنیم، آن گونه خواهیم مُرد! خوبان، خوب می‌میرند و بدان، بد.
کسی با حسین است که در عاشورای انتخاب، خوب انتخاب کند حتی اگر به اشتباه یا هر دلیلی در خیمة بدی باشد؛ «حُرّ» وار توبه کند و به امیر و سردار خوبی ها ملحق شود. در برابر جذبه ها و مظاهرِ فریبنده پُست و مقام و شهوات و ... مستحکم باشد. هیچ به ظاهر امانی را بر «امانِ حسین» ترجیح ندهد. حق شناس و حق گرا باشد. وظیفه خود را بشناسد و در عمل به وظیفه خللی به خود راه ندهد.
امروز، بی طرفی و غافل از خود و زمان خود بودن، حسینی بودن و مهدوی بودن نیست. در این میان وظیفه اندیشمندان، محققان و مبلّغان و تمام مشتاقان فرهنگ حسینی است که زمینه سازان ظهور فرزندش باشند. باید «حسینی» زیست  و «مهدوی» قیام کرد، بی‌آنکه خسته شد.
الدُّعَاةُ إِلَى دِینِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْرا[3]