ساعت و تاريخ

پرچم ایرانفارسی | Arabic | English عاشورا و مهدویت :: چهل سال از همبستگی و اتحاد برای داشتن انقلاب می گذرد.

۷ مطلب با موضوع «عاشورا و مهدویت» ثبت شده است


«و لا جعل الله آخر العهد منّی لزیارتکم»
شاید این سخن , برداشتی شخصی و ذوقی باشد .ماه صفر و اربعین حسین بن علی(ع) که  پشت سر گذارده می شود, به ماه ربیع الاول و آغاز امامت حضرت ولیّ عصر (ع) وارد می شویم, گویا پیوندی میان آخرین فصل عزاداری , آغاز عصر زیارت ابا عبد الله (ع) و «ماه ریبع» وجود دارد. در این خطاب به امام زمان (ع) می خوانیم:
« السلام علی ربیع الانام و نصره الایام؛ سلام بر بهار آفرید ها و روشنی بخش روزگارانم»
با «اربعین»زائر به آغاز امامت حضرت ولی ّ عصر (ع) متصل می شود تا جریات «عاشورا» و قیام  نا تمام به جریات تمام کننده و نتیجه بخش نهایی قیام حضرت صاحب الزّمان عجّل الله تعالی فرجه , پیوند بخورد؛ چنان که عرض کردم این سخن ممکن است دریافتی و تأویلی شخصی باشد.
تمامی همّت بنی امیّه و دشمنان ادیان و انسان , مصروف آن شد تا ماجرای رفته  بر امام حسین (ع) و خاندان مطهّرش , در «کربلا» و در سال61 ه.ق مدفون شود؛ در حالی که حضرات معصومان:تلاش داشتند از طریق احیا و حفظ سنّت عزاداری  و به ویژه ایّام «محرم» و « صفر» , «عاشورا» و موضوع قیام امام حسین (ع) را از سال 61 ه.ق و صحن «کربلا» خارج کنند و در عرصۀ تاریخ جاری و ساری کنند و از این طریق , امام حسین (ع) و تبع آن حسین زمان(ع) شناسایی شود.


ج) رضا و توکل
براى «توکل‏» ، معانى مختلفى ذکر نموده ‏اند . خواجه در منازل السائرین گفته: «التوکل کلة الامر کله الى مالکه و التعویل على وکالته .» (۲۲) یعنى: توکل واگذار نمودن همه امور است ‏به صاحبش و اعتماد نمودن بر وکالت او . ابوتراب نخشبى گوید: «التوکل طرح البدن فى العبودیة و تعلق القلب بالربوبیة‏» (۲۳) یعنى: توکل، انداختن بدن است در بندگى و تعلق قلب است‏ به پرورندگى .
و برخى از عرفا گفته ‏اند:
توکل تمسک کردن به خداست‏ به نحوى که بنده در مقابل خداوند، همانند مرده‏ اى باشد در برابر غسال که به هر طرف بخواهد او را برگرداند در حالى که براى او هیچ اراده و حرکتى نباشد (۲۴)
براى «رضا» نیز معانى متعدد ارائه شد . صاحب مصباح الهدایه، «رضا» را به رفع کراهت و شیرین شمردن مرارت، معنى کرده است . (۲۵) ذوالنون در تعریف رضا گفته است: «شادى قلب است‏ به تلخى قضا .» (۲۶)


بدون تردید پیوستگی و ارتباط امام حسین (ع) با آخرین حجت الهی حضرت بقیة اللّه (ع) بسیار بارز و در خور تعمّق است؛ چرا که با بررسی ابعاد مختلف پیوند این دو حجّت الهی به خوبی چگونگی فراهم شدن بستر حاکمیّت احکام و ارزشهای الهی در سرتاسر عالم مشخص می شود. این نوشته در پی آن است که برخی از پیوستگیهای حضرت سیدالشهداء(ع) با موعود بزرگ جهانی حضرت مهدی (ع) را روشن سازد.
الف) امام مهدی (ع) از تبار امام حسین(ع)
در مجموعه روایات منقول از پیامبراکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) بارها تصریح شده است که منجی عالم بشریت حضرت مهدی(ع) از نسل امام حسین(ع) است. از جمله روایت شده است که پیامبراکرم(ص) در یکی از روزهای آخر عمر مبارکشان در حالی که دست شان را به شانه امام حسین(ع) گذاشته بودند خطاب به دختر بزرگوارشان حضرت زهرا(ع) فرمودند:
مهدی این امت از نسل این فرزندم است. دنیا به پایان نخواهد رسید مگر این که مردی از اولاد حسین(ع) قیام کرده جهان را باعدل و داد پر سازد...1



کسانی ندای حسین را لبیک می‌گویند و می‌توانند «فَیَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ مَعَکُم»[1] را آرزو کنند، که امروز در صحنه باشند. «کُلّ یَوْمٍ عاشُورا»؛ هر روز عاشوراست و هر روز، صف‌بندی حق و باطل؛ در گفته ها، نوشته ها و رفتارها، ... . همه و همه؛ چه خوب و چه بد، هر دو خریدارانی دارند. دنیا مزرعه است و محل تجارت و کسانی به فوز و سعادت می‌رسند که خوب زندگی کنند. «کَما تَعیشُونَ، تَمُوتُون»[2]؛ هر گونه که زندگی می‌کنیم، آن گونه خواهیم مُرد! خوبان، خوب می‌میرند و بدان، بد.
کسی با حسین است که در عاشورای انتخاب، خوب انتخاب کند حتی اگر به اشتباه یا هر دلیلی در خیمة بدی باشد؛ «حُرّ» وار توبه کند و به امیر و سردار خوبی ها ملحق شود. در برابر جذبه ها و مظاهرِ فریبنده پُست و مقام و شهوات و ... مستحکم باشد. هیچ به ظاهر امانی را بر «امانِ حسین» ترجیح ندهد. حق شناس و حق گرا باشد. وظیفه خود را بشناسد و در عمل به وظیفه خللی به خود راه ندهد.
امروز، بی طرفی و غافل از خود و زمان خود بودن، حسینی بودن و مهدوی بودن نیست. در این میان وظیفه اندیشمندان، محققان و مبلّغان و تمام مشتاقان فرهنگ حسینی است که زمینه سازان ظهور فرزندش باشند. باید «حسینی» زیست  و «مهدوی» قیام کرد، بی‌آنکه خسته شد.
الدُّعَاةُ إِلَى دِینِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْرا[3]

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
شهادت حسین سلام الله علیه آتشی در دل مومنان در انداخته است که هرگز سرد نخواهد شد. دانشنامه امام حسین (ع) ,ج10,ص32

نخستین زائر امام حسین علیه السلام
جابر بن عبد الله انصاری که از صحابه پیامبر اسلام(ص) است به عنوان نخستین زائر امام حسین (ع) شناخته می شود او در اولین چهلم شهادت امام  حسین(ع) در سال 61 ه.ق به همراه عطیه عوفی به کربلا آمد و قبر امام حسین (ع)  را زیارت کرد.
جابر کیست؟



مردی بود بنام «سرور» که ازکودکی گنگ بود وقدرت سخن گفتن نداشت. به مرز سیزده یا چهارده سالگی رسیده بود که پدرش دست او را گرفت و نزد  سوّمین سفیر خاص ,جناب حسین بن روح آورد و ازاو خواست کرد ا که از حضرت مهدی علیه السلام تقاضا کند که خود آن گرامی, شفای زبان او را از خد ا بخواهد.
جناب حسین بن روح پس ازاندکی به آنان گفت:
«انکم امرتم بالخروج الی حائر»


به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز

 عشق باید باشد...

طبل بازگشت نواخته شد. اکنون دیار شام غرق در ماتم گردیده و آگاه از جنایات خلیفه. اما افسوس، افسوس از این ندامت که بسیار دیر حاصل گردید. پس ازداغ‌های پی در پی بردل نشسته اکنون قافله از دیار غربت رخت بربسته و عازم دیار هجرت می‌گردد. بانگ حیدری زینب سلام الله علیها با نمایان شدن آذین‌های بسته شده برمحملها در شام طنین افکند: زینت‌ها را براندازید، محمل‌ها را سیاه پوش کنید، تمام عالم باید بداند که این قافله عزادار جگرگوشه رسول خداست.
کاروان با کوله باری از غصه آهسته آهسته قدم برداشت. دیگر خبری از هلهله نبود، سنگ زنان و نیزه داران از خجالت نقاب بر چهره افکندند. آتشی از پشت بام گداخته نمی‌شد و دروازه ساعات غرق در سکوت و حیران و شامیان از کرده خود پشیمان ......
حرکت آغاز شد. منزل به منزل، لحظه به لحظه، ثانیه به ثانیه، قدم به قدم کاروان به نقطه‌ی آغاز قیام نزدیک می‌شود. اکنون چهل صباح می‌گذرد، چهل صباح از وداع دل‌دار و دل‌بر، از عِرباً عِرباً شدن اکبر، از کابوس تلخ خونین حنجر، از زپا افتادن علمدار لشگر و از عروج هستی خواهر.
اینک کاروان عشق بار دگر کوله باری از غصه را در دشت کربلا بر زمین می‌افکند. مزار عاشقان فی سبیل الله با ناله و اشک چشمان یتیمان آل الله معطر گردید و اینچنین سکوت سنگین صحرا پس از چهل صباح دوباره گسسته شد و در گوشه کنار دشت نینوا عاشورایی برپا گردید.