ساعت و تاريخ

پرچم ایرانفارسی | Arabic | English میزان تقرّب :: چهل سال از همبستگی و اتحاد برای داشتن انقلاب می گذرد.

تعداد بازديدکننده: ۱۳۵
۰

میزان تقرّب

عاشورا و مهدویت امام شناسی و عاشورا


«و لا جعل الله آخر العهد منّی لزیارتکم»
شاید این سخن , برداشتی شخصی و ذوقی باشد .ماه صفر و اربعین حسین بن علی(ع) که  پشت سر گذارده می شود, به ماه ربیع الاول و آغاز امامت حضرت ولیّ عصر (ع) وارد می شویم, گویا پیوندی میان آخرین فصل عزاداری , آغاز عصر زیارت ابا عبد الله (ع) و «ماه ریبع» وجود دارد. در این خطاب به امام زمان (ع) می خوانیم:
« السلام علی ربیع الانام و نصره الایام؛ سلام بر بهار آفرید ها و روشنی بخش روزگارانم»
با «اربعین»زائر به آغاز امامت حضرت ولی ّ عصر (ع) متصل می شود تا جریات «عاشورا» و قیام  نا تمام به جریات تمام کننده و نتیجه بخش نهایی قیام حضرت صاحب الزّمان عجّل الله تعالی فرجه , پیوند بخورد؛ چنان که عرض کردم این سخن ممکن است دریافتی و تأویلی شخصی باشد.
تمامی همّت بنی امیّه و دشمنان ادیان و انسان , مصروف آن شد تا ماجرای رفته  بر امام حسین (ع) و خاندان مطهّرش , در «کربلا» و در سال61 ه.ق مدفون شود؛ در حالی که حضرات معصومان:تلاش داشتند از طریق احیا و حفظ سنّت عزاداری  و به ویژه ایّام «محرم» و « صفر» , «عاشورا» و موضوع قیام امام حسین (ع) را از سال 61 ه.ق و صحن «کربلا» خارج کنند و در عرصۀ تاریخ جاری و ساری کنند و از این طریق , امام حسین (ع) و تبع آن حسین زمان(ع) شناسایی شود.
احیا و بازگویی قیام عاشورا و ظلم رفته بر اهل بیت:تذکّری مهم دربارۀ ضرورت بازگشت به «حسین و امام عصر و زمان» است. بی سبب نیست که از آغازین سال های بعثت , پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند:
« من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیۀ؛ هر کس بمیرد  و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده استو.»
ابان بن تغلب , صحابی امام صادق (ع) می گوید:
«قلت لابی عبدالله (ع) من عرف الائمۀ و لم یعرف الامام الذی فی زمانه أ مومن هو؟ قال: لا قلت : أمسلم هو؟ قال نعم؛ به امام صادق (ع) عرض کردم : کسی که ائمه را بشناسد ؛ولی امام زمانش را نشناسد, آیا او مومن است؟ فرمودند:«خیر» گفتم :آیا او مسلمان است؟فرمودند: «آری» , به عبارتی :آنکه امام زمانش را نشناخته , در «کربلا» و درسال 61 ه.ق» مانده است؛ اگرچه امام حسین (ع) را دوست بدارد و همه ساله مراسم عزاداری برپا کند ؛ او در گذشته مانده و از دشت«نینوا» خارج نشده است؛ در حالی ک بنا بود که «عاشورا» زمان و مکا ن را در نوردیده و در گسترۀ تاریخ جای ماندگار شود.
سفیر شایسته  و مبلّغ قیام و نهضت امام حسین (ع) و کربلا , زینب کبری (س) است. همو که در وقت خطابه , مشاهده کنندگاان هیئت و صولت  پدر گرامی اشت , علی بن ابی طالب(ع) را در او دیدند.
از این روست که معرفت به امام , ضروری و مقدمه به امام (ع) است . بی این معرفت ضروری , قرب اتفاق نمی افتد.
قرب پر کشیدن مرغ, با دو بال تولی و تبری , تا سیمرغ  قاف نشین کوه امامت و ولایت است. معرفت , شرط لازم طیّ طریق در صراط است؛ و گرنه سالک , در هنگامۀ بروز شهادت , به رغم داشتن دو بال , ره به بیراهه  برده, به هلاکت می افتد. از این رو معرفت لازمۀ این سیر وسفر مهم است. در طول تاریخ , چونان امروز, امّت اسلامی , امرای ظالم و ستمگر اموی را کرنش و خدمت کرده اند و حتی پیش روی سپاهیانش به جنگ و مبارزه مشغول آمده اند. بی آنکه بدانند از فاسد و جائر و ستمکاری ملحد و مشرک و حتّی یهودی زاده تبعیّت کرده اند.
مگر جز این است که فرزند خواندگان یهود در «عربستان»و « قطر» و ... به عنوان ولیّ امر و خلیفۀ مسلمانان , از سوی مسلمانان اطاعت می شوند؟ در همان حال , تولی و تبری هم دارند.
جوانانی برای خوشنودی امیر«حجاز» کمربند انفجاری برکمر می بندند و به گمان خود, به جهاد با کفّار مشغول می شوند. از روی بی خردی , شیعیان و تابعان اهل بیت : را کافرمی شناسند و جام دوستی با بنی اسرائیل و سران شرک و کفر و نفاق در غرب مسیحی سر می کشند. در همان حال , در برابر  شراب خواری فاسد, فاجر و عضو شوالیه های مالتا , مجامع مخفی ماسونی و شیطان پرست کرنش می کنند.
در «مرامنامۀ مهم عاشورایی» , زائر از خداوند معرفت دوستانخدا را طلب می کند و می خواند: «قال الله الذی اکرمنی بمعرفتکم و معرفۀ اولیائکم و رزقنی البراءۀ من اعدائکم....؛ در خواست می کنم از خدا که مرا به معرفت شما و دوستان شما گرامی بدارد  و بیزاری از دشمنان شما را نصیبم می کند واینکه مرا در دینا و آخرت با شما قرار دهد.» بدین سبب , معرفت و مودّت شما شرط ضروری قرب است.
قرب طلب جان آدمی است
قربب نزدیکی درمکان نیست؛بلکه قصد نهایی حیات و گمشدۀ انسان است.
قرب, طلب جان آدم است و در واقع , آدمی برای سیر در مراتب و رسیدن به«قرب الی الله» از مادر متولّد شده است.
قرب درمقابل بعد است. قرب حاصل سیردر مراتب وجودی و کمالی است. آنجا که قرب نیست , بعد ودوری است.
پشرفت و ترقی مادی , فرع کمالات و وسیله های مقدّمی برای کمال اصلی تلقی می شود.
مول.ی بلخی داستان سیر استکمالی , انسان را از دانی ترین مرتبۀ جمادی تا سکنی گزیدن در عالی ترین درجه قرب , در ادبیات  زیر ترسیم کرده است:
از جمادی مردم و نامی شدم
وز نما مردم به حیوان سر زدم
مردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم؟ کی ز مردن کم شوم
حملۀ دیگر بمیرم از بشر تا برآرم از ملائک بال و پر
وز ملک هم بایدم جستن ز جو
کل شیء هالک , الاّ وجهه
باردیگر از ملک پرّان شوم
آنچه اندر وهم ناید آن شوم
 سور عدم گردم , عدم چون ارغنون
گویدم که انا الیه راجعون
«قرب الی الله» در عرف به معنی«متخلّق  شدن به اخلاق الهی» است.
آدمی , پیش از آنکه مراتب وجودی را طی کند و واجد صفات حمید شود,  ناقص است. گاه در صورت ظاهری , در هیئت انسانی دیده می شود؛ در حالی که در مقام باطنی جمادی و نباتی یا حیوانی سیر می کند. هر چه این صفات وجودی بیشتر شود , انسان از مراتب دانی به مراتب عالی صعودمی کند , به خدا و صفات متعالی او نزدیک تر می شود . خداوند کمال مطلق و واجد همۀ مراتب توحید است.
نزد اهل معرفت , دعوت همۀ انبیا و تربیت اولیا برای سامان یافتن و راست آمدن ظاهر است.عزیز نسفی می گوید:
بدان که دعوت انبیاء و تربیت اولیا, از آن جهت است تا ظاهر راست شود که تا ظاهر راست نشود , باطن راست نگردد , از جهت آنکه ظاهر به مثابه قالب است و باطن به مثابه چیزی است که در قالب کج بود , آن چیزی که در وی ریزند هم کج بود...»
انسان , با متصف شدن حقیقتی به صفات حمیده و نه ظاهری و پاک شدن از عیوب و نواقص نفسانی , به مقامات معنوی دسترسی پیدا می کند.
درنزد اهل سیر وسلوک , قرب , نزدیکی بنده به حق است , راه مکاشفه و مشاهده .مؤلف « مچمع السلّوک »می گوید:
«قرب» نزد صوفیه, عبارت اس از قرب عبد به حقّ, سبحانه و تعالی به وسیلۀ مکاشفه و مشاهده و « بعد» عبارت است از دوری عبد از مکاشفه و مشاهده.
در«خلوص السلوک »آمده است: «قرب»النقطاع از غیر خداست و گویند طاعت است و نیز گویند قرب آن است که دل به  محبوب نزدیک باشد.
منبع: کتاب از قله عاشورا تا دریای ظهور نوشته اسماعیل شفیعی سروستانی, انتشارات موعود عصر ص130 -133

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی