۰۷
تیر ۹۸
تعداد بازديدکننده: ۲۰۸
نظرات
۰
عشق و علاقه امام حسین علیهالسلام به قرآن
علاقهمندی امام حسین علیهالسلام به قرآن را باید به عشق و خودباختگی تعبیر کرد:
اشهد أنّک قد أقمت الصّلاة و آتیت الزّکاة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و تلوت الکتاب حقّ تلاوته (مفاتیح الجنان، زیارت امام حسین علیهالسلام در شب قدر)شهادت میدهم که تو نماز را به پاداشتی و زکات را ادا نمودی و امر به معروف و نهی از منکر کردی و کتاب خدا را تلاوت فرمودی آنگونه که شایسته تلاوت بود.
این جمله پیامهایی دارد: امام حسین علیهالسلام قرآن را آنگونه که، شایسته آن بود تلاوت کرد، او بسیار تلاوت قرآن میکرد، و اوقاتی را در تلاوت قرآن کریم میگذرانید، و کتاب خدا را با توجه بسیار و خضوع و خشوع کامل و تمام، تلاوت میفرمود.
بسیاری از کلام او در مناسبات مختلف، یا اقتباس از قرآن و یا استشهاد به آیات قرآن بود؛ مثلاً از جمله کلمات آن بزرگوار این است:
أوصیکم بتقوی اللّهفان اللّهقد ضمن لمن اتّقاه ان یحوّله عمّا یکره الی ما یحبّ و یرزقه من حیث لا یحتسب( تحف العقول، ص 170.)
شما را به پرهیزکاری سفارش میکنم؛ زیرا خداوند برای کسی که تقوا پیشه کند، عهدهدار شده که او را از آنچه از آن نگران و ناراحت است برهاند و به آنچه میخواهد و دوست میدارد برساند و او را از جایی که خود گمان نمیبرد روزی دهد.
که این جمله مبارکه، اقتباس از این آیه کریمه است:
« وَمَنْ یَتَّقِ اللّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ (طلاق، آیه 2 و 3)
و هر کس تقوای الهی را پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او قرار داده و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد.
هنگام حرکت آن حضرت از مدینه، جنّیان فوج فوج به سوی حضرتش آمدند که ما شیعیان و انصار توایم، اگر امر کنی، همه اعدای تو را در جا نابود میکنیم. حضرت ایشان را دعا کرد و فرمود: مگر قرائت نکردید کتاب خدا را که بر جدّم نازل شده که میفرماید:
« أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِککُّمُ المَوْتُ وَلَوْ کُنْتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ (نساء، آیه 78.)هر جا باشید، مرگ شما را در مییابد و اگر چه در برجهای محکم باشید.
و نیز میفرماید:« قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِم القَتْلُ إِلی مَضاجِعِهِمْ ( آل عمران، آیه 154.)
بگو: اگر در خانههای خود هم بودید، کسانی که کشته شدن بر آنها مقرّر شده، به سوی آرامگاه خود بیرون میآمدند و در آنجا کشته میشدند.
و اگر من در جای خودم بمانم، این خلق هلاک شده، به چه کسی امتحان شوند ؟
گفتند: به خدا سوگند ! اگر امر تو واجب الاطاعة نبود، همه اینها را میکشتیم پیش از آنکه دستشان به تو برسد. فرمود: ما خود قادرتریم ولی:
« لِـیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ وَیَحْیی مَنْ حَیَعَن بَـیِّنَةٍ (انفال، آیه 42؛ لهوف ص 58 ؛ بحار الانوار، ج 44، ص 331 و نیز جلاء العیون، که البته در نقل«لهوف» آیه «اینما تکونوا...» نیامده و در نقل بحار الانوار، آیه سوره آل عمران از کلمه «لَبَرَز آغاز میشود)
تا آنها که هلاک و گمراه میشوند، با آگاهی باشد و آنها که به نور هدایت زنده میشوند، از روی روشنبینی باشد.
شیخ مفید قدسسره میفرماید: امام حسین علیهالسلام به سوی مکّه، سیر کرده و این آیه را تلاوت میفرمود:
« فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَـتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَـجِّنِی مِنَ القَوْمِ الظّالِمِـینَ (قصص، آیه 21)
موسی از شهر بیرون رفت در حالی که ترسان و مترّقب رسیدنِ دشمنان بود، گفت پروردگارا ! مرا از گروه ستمکاران، نجات بخش.
و چون در شب جمعه سوم شعبان وارد مکّه شد، این آیه را قرائت نمود:
« وَلَمّا تَوَجَّهَ تِلقْاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسی رَبِّی أَنْ یَهْدِیَـنِی سَواءَ السَّبِـیلِ ( قصص، آیه 22 و شیخ مفید، الارشاد، ص 84 ، ج 2.)
« وَلا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَ نَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِـیَزْدادُوا إِثْماً وَلَهُمْ عَذابٌ مُهِـینٌ * ما کانَ اللّهُ لِـیَذَرَ المُـؤْمِنِـینَ عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتّی یَمِـیزَ الخَبِـیثَ مِنَ الطَّـیِّبِ ... (آل عمران، آیه 178 و 179.)
آنها که کافر شدند، تصوّر نکنند اگر به آنها مهلت میدهیم، به سود آنان است، ما به آنها مهلت میدهیم، فقط برای اینکه بر گناهان خود بیفزایند و برای آنها عذاب خوارکنندهای است. چنین نیست که خداوند مؤمنان را به همان گونه که شما هستید واگذارد، مگر آنکه ناپاک را از پاک جدا سازد ....
این سخن را، شخصی از آن سپاه شنید و جسارت کرد که:سوگند به خدای کعبه که ما طیّبین و پاکانیم و خدا ما را از شما جدا کرد.
و بریر بن خضیر در پاسخ او گفت:یا فاسق أأنت یجعلک اللّه من الطیّبین (شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 95.)ای فاسق ! آیا خداوند تو را از طیّبین و پاکان قرار میدهد ؟!ارباب مقاتل گویند: امام حسین علیهالسلام زمانی که هر یک از اصحاب؛ به زمین و حضرت میفرمود:و علیک السّلام و نحن خلفک؛سلام بر تو باد ما هم از پی تو میآییم.سپس قرائت میکرد:« فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَما بَـدَّلُوا تَبْدِیلاً (احزاب، آیه 23 و حاج شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص 301)
بعضی پیمان خود را به آخر بردند و در راه خدا به شهادت رسیدند و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.
چنانکه به خصوص در لهوف آمده است که حضرت در بالای سر مسلم بن عوسجه گفتند:« فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَما بَـدَّلُوا تَبْدِیلاً (سید بن طاوس، لهوف، ص 94)
و چون فرزند جوانش حضرت علیّ اکبر، عازم میدان شد و رو به جنگ نهاد امام حسین علیهالسلاماین آیه را تلاوت کرد:
« إِنَّ اللّهَ اصْطَفی آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْراهِـیمَ وَآلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمِـینَ * ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللّهُ سَمِـیعٌ عَلِـیمٌ (آل عمران، آیه 33 و 34، مقرّم، مقتل الحسین، ص 322)
همانا خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داد؛ آنها فرزندان و دودمانی بودند که [ از نظر فضیلت ] بعضی از بعض دیگر گرفته شده بودند و خداوند شنوا و داناست.
در جریان وداع و عیادت امام حسین علیهالسلام از فرزندش حضرت زینالعابدین علیهالسلامآمده که: امام سجاد علیهالسلام به پدر گفت: امروز با این منافقین چه کردی ؟ امام حسین علیهالسلام در پاسخ فرزند فرمود: « إِسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللّهِ (مجادله، آیه 19، معالی السبطین، ج 2، ص 12)
شیطان بر آنان مسلّط شد و یاد خدا را از خاطر آنان برد.
سبط ابن جوزی گوید: چون امام حسین علیهالسلام آن مردم را مصرّ و مصمّم بر قتل خود دید، قرآن را برگرفت و باز کرد و بر سر خود نهاده و ندا داد:بینی و بینکم کتاب اللّهو جدّی محمّد رسول اللّهیا قوم بمَ تستحلّون دمی (حاج شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص 350.)
کتاب خدا و جدّم محمّد فرستاده خدا، میان ما و شما حاکم باشند. ای مردم ! به چه جرمی ریختن خون مرا مباح میدانید ؟!
ابن شهر آشوب از ابی مخنف نقل کرده که:صُلب رأس الحسین بالصّیارف فی الکوفة فتنحنح الرّأس و قرأ سورة الکهف؛سر امام حسین را در کوفه، به بالای درختی آویزان کردند، پس، از آن سر، صدایی بلند شد که شروع به قرائت سوره کهف نمود.
تا به این آیه رسید:« إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْناهُمْ هُدیً (کهف، آیه 13)
وی نقل میکند که در اثر آمده که چون سر مبارکش را بر درخت زدند، شنیده شد که میفرمود:« وَسَـیَعْـلَمُ الَّذِینَ ظَلَـمُوا أَیَّ مُـنْقَلَبٍ یَـنْقَلِـبُونَ (شعراء، آیه 227.)
آنان که ستم کردند به زودی خواهند دانست که بازگشتشان به کجاست !
و میگوید:شنیدند که سر مطهّر، این آیه را میخواند:« أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الکَهْفِ وَالرَّقِـیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً (کهف، آیه 9.)
آیا گمان کردی اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند ؟!
زید بن ارقم گفت: ای زاده پیامبر ! جریان و داستان تو شگفتانگیزتر است (ابن شهرآشوب، مناقب، ج 4، ص 61.)
شیخ مفید که پیش از ابن شهر آشوب بوده، همین قضیّه را مبسوطتر نقل فرموده است:
از زید بن ارقم روایت شده که، سر امام حسین علیهالسلام در حالی که روی نیزه بود، بر من عبور داده شد و من در غرفهای بودم، چون محاذی من شد، این آیه را قرائت کرد:« أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الکَهْفِ وَالرَّقِـیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً ».
به خدا قسم در این هنگام مو بر اندامم راست شد و فریاد زدم:رأسک واللّهیابن رسول اللّهاعجب و اعجب (شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 117.)
ای زاده پیامبر قضیّه سر مبارک تو شگفتانگیزتر و باز هم شگفتانگیزتر است.
مرحوم مقرّم نقل کرده که سلمة بن کهیل شنید که سر امام حسین علیهالسلامبر نیزه قرائت میکرد:
« فَسَیَکْفِـیکَهُمُ اللّهُ وَهُوَ السَّمِـیعُ العَلِـیمُ (بقرة، آیه 137 و مقتل مقرّم، ص 434.)
و خداوند در دفع شرّ آنان، تو را کفایت میکند و او شنونده و داناست.
و نیز نقل میکند که: ابن وکیده شنید، سر امام حسین علیهالسلام سوره کهف را قرائت میکرد. به تردید افتاد که این صدا، از سر بود یا از دیگری؛ در این هنگام سر مطهّر، از قرائت، باز ایستاد و به سوی او التفات نموده و خطاب فرمود:یابن وکیدة اما علمت إنّا معاشر الأئمة أحیاء عند ربّهم یرزقون؛
ای فرزند وکیده ! آیا ندانستهای که ما گروه امامان زندگانیم که در نزد پروردگار روزی میبریم ؟!
ابن وکیده تصمیم گرفت سر را سرقت کرده و دفن نماید، ناگهان از سر انور خطاب آمد:
یابن وکیدة لیس الی ذلک من سبیل انّ سفکهم دمی اعظم عند اللّهمن تسییری علی الرّمح. فذرهم فسوف یعلمون اذ الاغلال فی اعناقهم و السّلاسل یسحبون (غافر آیه 70 و 71 و مقتل مقرّم، ص 434.)
ای پسر وکیده ! راهی به سوی آنچه که منظور داری نیست. به تحقیق،کشتن من از اینکه سرم را به نیزه کردهاند، عظیمتر است، پس آنان را رها کن برای آن هنگام که غل و زنجیرها بر گردن آنهاست و آنان را به سوی دوزخ میکشند.
منبع:کتاب مکتب حسین نوشته علی کریمی جهرمی
اشهد أنّک قد أقمت الصّلاة و آتیت الزّکاة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و تلوت الکتاب حقّ تلاوته (مفاتیح الجنان، زیارت امام حسین علیهالسلام در شب قدر)شهادت میدهم که تو نماز را به پاداشتی و زکات را ادا نمودی و امر به معروف و نهی از منکر کردی و کتاب خدا را تلاوت فرمودی آنگونه که شایسته تلاوت بود.
این جمله پیامهایی دارد: امام حسین علیهالسلام قرآن را آنگونه که، شایسته آن بود تلاوت کرد، او بسیار تلاوت قرآن میکرد، و اوقاتی را در تلاوت قرآن کریم میگذرانید، و کتاب خدا را با توجه بسیار و خضوع و خشوع کامل و تمام، تلاوت میفرمود.
بسیاری از کلام او در مناسبات مختلف، یا اقتباس از قرآن و یا استشهاد به آیات قرآن بود؛ مثلاً از جمله کلمات آن بزرگوار این است:
أوصیکم بتقوی اللّهفان اللّهقد ضمن لمن اتّقاه ان یحوّله عمّا یکره الی ما یحبّ و یرزقه من حیث لا یحتسب( تحف العقول، ص 170.)
شما را به پرهیزکاری سفارش میکنم؛ زیرا خداوند برای کسی که تقوا پیشه کند، عهدهدار شده که او را از آنچه از آن نگران و ناراحت است برهاند و به آنچه میخواهد و دوست میدارد برساند و او را از جایی که خود گمان نمیبرد روزی دهد.
که این جمله مبارکه، اقتباس از این آیه کریمه است:
« وَمَنْ یَتَّقِ اللّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ (طلاق، آیه 2 و 3)
و هر کس تقوای الهی را پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او قرار داده و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد.
هنگام حرکت آن حضرت از مدینه، جنّیان فوج فوج به سوی حضرتش آمدند که ما شیعیان و انصار توایم، اگر امر کنی، همه اعدای تو را در جا نابود میکنیم. حضرت ایشان را دعا کرد و فرمود: مگر قرائت نکردید کتاب خدا را که بر جدّم نازل شده که میفرماید:
« أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِککُّمُ المَوْتُ وَلَوْ کُنْتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ (نساء، آیه 78.)هر جا باشید، مرگ شما را در مییابد و اگر چه در برجهای محکم باشید.
و نیز میفرماید:« قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِم القَتْلُ إِلی مَضاجِعِهِمْ ( آل عمران، آیه 154.)
بگو: اگر در خانههای خود هم بودید، کسانی که کشته شدن بر آنها مقرّر شده، به سوی آرامگاه خود بیرون میآمدند و در آنجا کشته میشدند.
و اگر من در جای خودم بمانم، این خلق هلاک شده، به چه کسی امتحان شوند ؟
گفتند: به خدا سوگند ! اگر امر تو واجب الاطاعة نبود، همه اینها را میکشتیم پیش از آنکه دستشان به تو برسد. فرمود: ما خود قادرتریم ولی:
« لِـیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ وَیَحْیی مَنْ حَیَعَن بَـیِّنَةٍ (انفال، آیه 42؛ لهوف ص 58 ؛ بحار الانوار، ج 44، ص 331 و نیز جلاء العیون، که البته در نقل«لهوف» آیه «اینما تکونوا...» نیامده و در نقل بحار الانوار، آیه سوره آل عمران از کلمه «لَبَرَز آغاز میشود)
تا آنها که هلاک و گمراه میشوند، با آگاهی باشد و آنها که به نور هدایت زنده میشوند، از روی روشنبینی باشد.
شیخ مفید قدسسره میفرماید: امام حسین علیهالسلام به سوی مکّه، سیر کرده و این آیه را تلاوت میفرمود:
« فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَـتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَـجِّنِی مِنَ القَوْمِ الظّالِمِـینَ (قصص، آیه 21)
موسی از شهر بیرون رفت در حالی که ترسان و مترّقب رسیدنِ دشمنان بود، گفت پروردگارا ! مرا از گروه ستمکاران، نجات بخش.
و چون در شب جمعه سوم شعبان وارد مکّه شد، این آیه را قرائت نمود:
« وَلَمّا تَوَجَّهَ تِلقْاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسی رَبِّی أَنْ یَهْدِیَـنِی سَواءَ السَّبِـیلِ ( قصص، آیه 22 و شیخ مفید، الارشاد، ص 84 ، ج 2.)
« وَلا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَ نَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِـیَزْدادُوا إِثْماً وَلَهُمْ عَذابٌ مُهِـینٌ * ما کانَ اللّهُ لِـیَذَرَ المُـؤْمِنِـینَ عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتّی یَمِـیزَ الخَبِـیثَ مِنَ الطَّـیِّبِ ... (آل عمران، آیه 178 و 179.)
آنها که کافر شدند، تصوّر نکنند اگر به آنها مهلت میدهیم، به سود آنان است، ما به آنها مهلت میدهیم، فقط برای اینکه بر گناهان خود بیفزایند و برای آنها عذاب خوارکنندهای است. چنین نیست که خداوند مؤمنان را به همان گونه که شما هستید واگذارد، مگر آنکه ناپاک را از پاک جدا سازد ....
این سخن را، شخصی از آن سپاه شنید و جسارت کرد که:سوگند به خدای کعبه که ما طیّبین و پاکانیم و خدا ما را از شما جدا کرد.
و بریر بن خضیر در پاسخ او گفت:یا فاسق أأنت یجعلک اللّه من الطیّبین (شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 95.)ای فاسق ! آیا خداوند تو را از طیّبین و پاکان قرار میدهد ؟!ارباب مقاتل گویند: امام حسین علیهالسلام زمانی که هر یک از اصحاب؛ به زمین و حضرت میفرمود:و علیک السّلام و نحن خلفک؛سلام بر تو باد ما هم از پی تو میآییم.سپس قرائت میکرد:« فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَما بَـدَّلُوا تَبْدِیلاً (احزاب، آیه 23 و حاج شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص 301)
بعضی پیمان خود را به آخر بردند و در راه خدا به شهادت رسیدند و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.
چنانکه به خصوص در لهوف آمده است که حضرت در بالای سر مسلم بن عوسجه گفتند:« فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَما بَـدَّلُوا تَبْدِیلاً (سید بن طاوس، لهوف، ص 94)
و چون فرزند جوانش حضرت علیّ اکبر، عازم میدان شد و رو به جنگ نهاد امام حسین علیهالسلاماین آیه را تلاوت کرد:
« إِنَّ اللّهَ اصْطَفی آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْراهِـیمَ وَآلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمِـینَ * ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللّهُ سَمِـیعٌ عَلِـیمٌ (آل عمران، آیه 33 و 34، مقرّم، مقتل الحسین، ص 322)
همانا خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داد؛ آنها فرزندان و دودمانی بودند که [ از نظر فضیلت ] بعضی از بعض دیگر گرفته شده بودند و خداوند شنوا و داناست.
در جریان وداع و عیادت امام حسین علیهالسلام از فرزندش حضرت زینالعابدین علیهالسلامآمده که: امام سجاد علیهالسلام به پدر گفت: امروز با این منافقین چه کردی ؟ امام حسین علیهالسلام در پاسخ فرزند فرمود: « إِسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللّهِ (مجادله، آیه 19، معالی السبطین، ج 2، ص 12)
شیطان بر آنان مسلّط شد و یاد خدا را از خاطر آنان برد.
سبط ابن جوزی گوید: چون امام حسین علیهالسلام آن مردم را مصرّ و مصمّم بر قتل خود دید، قرآن را برگرفت و باز کرد و بر سر خود نهاده و ندا داد:بینی و بینکم کتاب اللّهو جدّی محمّد رسول اللّهیا قوم بمَ تستحلّون دمی (حاج شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص 350.)
کتاب خدا و جدّم محمّد فرستاده خدا، میان ما و شما حاکم باشند. ای مردم ! به چه جرمی ریختن خون مرا مباح میدانید ؟!
ابن شهر آشوب از ابی مخنف نقل کرده که:صُلب رأس الحسین بالصّیارف فی الکوفة فتنحنح الرّأس و قرأ سورة الکهف؛سر امام حسین را در کوفه، به بالای درختی آویزان کردند، پس، از آن سر، صدایی بلند شد که شروع به قرائت سوره کهف نمود.
تا به این آیه رسید:« إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْناهُمْ هُدیً (کهف، آیه 13)
وی نقل میکند که در اثر آمده که چون سر مبارکش را بر درخت زدند، شنیده شد که میفرمود:« وَسَـیَعْـلَمُ الَّذِینَ ظَلَـمُوا أَیَّ مُـنْقَلَبٍ یَـنْقَلِـبُونَ (شعراء، آیه 227.)
آنان که ستم کردند به زودی خواهند دانست که بازگشتشان به کجاست !
و میگوید:شنیدند که سر مطهّر، این آیه را میخواند:« أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الکَهْفِ وَالرَّقِـیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً (کهف، آیه 9.)
آیا گمان کردی اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند ؟!
زید بن ارقم گفت: ای زاده پیامبر ! جریان و داستان تو شگفتانگیزتر است (ابن شهرآشوب، مناقب، ج 4، ص 61.)
شیخ مفید که پیش از ابن شهر آشوب بوده، همین قضیّه را مبسوطتر نقل فرموده است:
از زید بن ارقم روایت شده که، سر امام حسین علیهالسلام در حالی که روی نیزه بود، بر من عبور داده شد و من در غرفهای بودم، چون محاذی من شد، این آیه را قرائت کرد:« أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الکَهْفِ وَالرَّقِـیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً ».
به خدا قسم در این هنگام مو بر اندامم راست شد و فریاد زدم:رأسک واللّهیابن رسول اللّهاعجب و اعجب (شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 117.)
ای زاده پیامبر قضیّه سر مبارک تو شگفتانگیزتر و باز هم شگفتانگیزتر است.
مرحوم مقرّم نقل کرده که سلمة بن کهیل شنید که سر امام حسین علیهالسلامبر نیزه قرائت میکرد:
« فَسَیَکْفِـیکَهُمُ اللّهُ وَهُوَ السَّمِـیعُ العَلِـیمُ (بقرة، آیه 137 و مقتل مقرّم، ص 434.)
و خداوند در دفع شرّ آنان، تو را کفایت میکند و او شنونده و داناست.
و نیز نقل میکند که: ابن وکیده شنید، سر امام حسین علیهالسلام سوره کهف را قرائت میکرد. به تردید افتاد که این صدا، از سر بود یا از دیگری؛ در این هنگام سر مطهّر، از قرائت، باز ایستاد و به سوی او التفات نموده و خطاب فرمود:یابن وکیدة اما علمت إنّا معاشر الأئمة أحیاء عند ربّهم یرزقون؛
ای فرزند وکیده ! آیا ندانستهای که ما گروه امامان زندگانیم که در نزد پروردگار روزی میبریم ؟!
ابن وکیده تصمیم گرفت سر را سرقت کرده و دفن نماید، ناگهان از سر انور خطاب آمد:
یابن وکیدة لیس الی ذلک من سبیل انّ سفکهم دمی اعظم عند اللّهمن تسییری علی الرّمح. فذرهم فسوف یعلمون اذ الاغلال فی اعناقهم و السّلاسل یسحبون (غافر آیه 70 و 71 و مقتل مقرّم، ص 434.)
ای پسر وکیده ! راهی به سوی آنچه که منظور داری نیست. به تحقیق،کشتن من از اینکه سرم را به نیزه کردهاند، عظیمتر است، پس آنان را رها کن برای آن هنگام که غل و زنجیرها بر گردن آنهاست و آنان را به سوی دوزخ میکشند.
منبع:کتاب مکتب حسین نوشته علی کریمی جهرمی